
خلاصه کتاب موفقیت فردی برایان تریسی
بهراستی موفقیت فردی چیست؟ چرا بعضی افراد در کار موفقتر از دیگران هستند؟ چرا برخی سریعتر رشد میکنند و شکوفا میشوند، مدام ترفیع میگیرند، بهسرعت پیشرفت میکنند، رضایت بیشتری از زندگی و کار دارند و بیشتر لذت میبرند؟
مفهوم حاشیه برد
تفاوتهای جزئی و حاشیهای عملکرد در حوزههای حیاتی، باعث تفاوتهای چشمگیری در نتایج میشود. همچنین این مفهوم نشان میدهد که ضعفهای کوچک در حوزههای مهم کافی است تا فرد را سالها در پایینترین سطوح موفقیت و درآمد نگه دارد که گاهی خود فرد هم از آنها آگاه نیست.
دستیابی به عملکرد برتر
مشخصه افراد برترِ هر حوزه، سرمایهگذاری کلان زمانی برای بهبود مهمترین مهارتهاست، درحالیکه دیگران چنین نمیکنند.
هر تلاشی مهم است
هر کاری که در روز انجام میدهید، هر تصمیمی که میگیرید و هر اقدامی که انجام میدهید یا نمیدهید در طول زمان انباشته میشود و درنهایت به شکل موفقیت یا شکست نمود پیدا میکند.
فصل اول: از قوانین پیروی کنید
قوانین طبیعت، ذهن یا جسم، در 100 درصد شرایط صادق هستند. مهم نیست دربارهشان بدانید، با آنها موافق باشید، دوستشان داشته باشید یا اینکه در یک برهه زمانی خاص برایتان مناسب باشند. آنها خنثی هستند. برای همه، در همه زمانها و در همه شرایط وجود دارند.
وظیفه اصلی ما این است که آنها را بفهمیم و بهخصوص اگر میخواهیم قوانین ذهن به نفع ما کار کنند، باید رفتار خود را با آنها هماهنگ کنیم.
قانون باور
نخستین قانون یعنی قانون باور اصل اساسی همهچیز است. اگر باوری عمیق و طولانیمدت به چیزی داشته باشید، حتی اگر درست نباشد، چه منفی و چه مثبت به حقیقت میپیوندد.
باورها آموختنی هستند
موضوع جالب در مورد باورها این است که هیچکس با آنها به دنیا نمیآید. هر باوری را درجایی و زمانی از فردی آموختهاید.
هر فردی دو نوع باور دارد: مثبت و منفی. مضرترین باورها برای موفقیت، باورهای محدودکننده است. باورهای منفی چه واقعی و چه غیرواقعی ترمزها یا موانع موفقیت هستند.
باورهای محدودکننده خود را به چالش بکشید
برای اینکه از تمام توان و استعداد خود استفاده کنید، باید باورهای محدودکننده خود را که باعث عقبماندگیتان میشوند را حذف کنید.
باید خودتان بخواهید که تفکراتی که مانع استفاده از همه توانتان میشود را کنار بگذارید.
قانون جذب
دومین قانون مهم ذهن که تعیینکننده رویدادهای زندگی است، قانون جذب است. بر اساس این قانون شما یک آهنربای زنده هستید.
تغییر تفکر، تغییر زندگی
اگر میخواهید افراد، شرایط و فرصتهای متفاوت یا شغل بهتر و درآمد بیشتر را به زندگی خود جذب کنید، باید تفکری که در آن زمینه نسبت به خوددارید را تغییر دهید.
قانون تطابق
بر اساس سومین قانون مهم ذهن، زندگی بیرونیتان، آیینه زندگی درونی شماست.
به آن فکر کنید و همان باشید
معادل ذهنی چیزی را درون خود بسازید که میخواهید نمودش را در بیرون ببینید. وقتی چنین کنید، کیفیت زندگیتان را بهشدت بهبود میبخشید. این موضوع هیچ ارتباطی با شانس ندارد بلکه به قانون علت و معلول مربوط است.
فصل 2: خواسته خود را بهدقت مشخص کنید
تعیین خواسته نقطه شروع پیشرفت فردی و موفقیت شغلی است. تقریباً هر چیزی در زندگی قابلدستیابی است؛ اما نخست باید آنها را مشخص کنید.
شفافیت حیاتی است
برای مشخص کردن خواستهها، از ارزشهایتان شروع کنید. چه چیزی را باور دارید و به آن اهمیت میدهید؟
اهداف شغلی خود را مشخص کنید
تصور کنید میتوان چوب جادویی را تکان داد و پنج سال جلو رفت. دوست دارید در 5 سال آینده کجا باشید؟
اهداف شخصی را مشخص کنید
85 درصد شادی شما به روابط و افراد زندگیتان بستگی دارد. فقط 15 درصد شادی یا رضایت، به موفقیتهای مادی مربوط است.
این اهداف دلیل و چرایی اهداف شغلی هستند، دلیل از خواب بیدار شدن و سرکار رفتن هستند.
فرایند هفت مرحلهای
یک فرایند هفت مرحلهای وجود دارد که میتوان برای تعیین اهداف زندگی و دستیابی به آنها از آن استفاده کرد.
- خواسته خود را بهدقت مشخص کنید.
- آن را بنویسید.
- مهلت مشخصی تعیین کنید.
- فهرست تعیین کنید.
- فهرست را مرتب کنید.
- بر اساس برنامه عمل کنید.
- هر روز برای دستیابی به مهمترین هدفتان کاری انجام دهید.
10 هدف انتخاب کنید
کاغذی را بردارید بالای آن واژه اهداف و تاریخ امروز را بنویسید.10 هدف یک سال آینده را روی آن بنویسید. حال از خود بپرسید اگر در مدت 24 ساعت بتوانم به یکی از این اهداف برسم، کدامیک مثبتترین اثر را در زندگی من خواهد داشت؟
این مورد را به بزرگترین هدف و نقطه کانونی زندگیتان تبدیل کنید.
فصل 3: شجاعت و اعتمادبهنفس را پرورش دهید
پرورش شجاعت و اعتمادبهنفس برای موفقیت حیاتی است، زیرا ترس از شکست باعث عقبماندگی اغلب افراد میشود. در فهرست 400 نفرِ از ثروتمندترین افراد آمریکا در سال 2015، میلیاردرهای خودساخته «تمایل به ریسک» را یکی از پنج مشخصه مهمی ذکر کرده بودند که موفقیتشان را مدیون آن هستند.
میتوان ترسها را فراموش کرد
رالف والدو امرسون پادزهر ترس را معرفی کرد «کارهایی که از آنها میترسید را انجام دهید، در این صورت مرگ ترس حتمی است». اگر کارهای ترسناک را بارها و بارها انجام دهید، ترس بهتدریج ضعیف میشود.
بهسوی ترس گام بردارید
هرگاه ترسی را تجربه کردید، فوراً با گفتن این کلمات جادویی آن را از بین ببرید، «میتوانم انجامش دهم! میتوانم انجامش دهم! میتوانم انجامش دهم!»
طوری عمل کنید که انگار …
یکی از کلیدهای افزایش شجاعت این است که طوری عمل کنید که انگار ترس وجود ندارد؛ وانمود کنید که نمیترسید. به خودتان تلقین کنید که نمیترسید، آنقدر وانمود کنید تا به حقیقتتان تبدیل شود. وانمود کنید که نمیترسید و بهتدریج ذهن ناخودآگاهتان میپذیرد که نمیترسید و ترس ناپدید میشود.
فصل 4: با خودتان روراست باشید
تفکر و حرفهای دیگران درباره شما بیش از هر عامل دیگری تعیینکننده موفقیت و پیشرفتتان است. وقتی دیگران شما را فرد با شخصیت و شایستهای بدانند، آیندهتان تضمین است. راستی و صداقت را در همه کارها حفظ کنید.
هیچچیز بدون صداقت ممکن نیست. منظور از صداقت صرفاً دوری از تقلب، دروغگویی و دزدی نیست. صداقت به معنی روراستی با خود در همه زمینهها است. صداقت واقعی ازاینجا آغاز میشود.
تعریف صداقت
صداقت به معنی روراستی با خود در همه زمینههاست. اگر با خودتان روراست نباشید، با دیگران هم صادق نیستید. حقیقت را بگویید و با دیگران هم روراست باشید.
عمیقترین ارزشهای شما
صادق بودن با خود به این معنی است که مدام با عمیقترین ارزشها و عقایدتان زندگی کنید. وقتی خود را کاملاً غرق در کار نمیبینید اشکال از کار نیست، بلکه آن کار برای شما مناسب نیست. هرگز در کاری که برایتان مهم نباشد موفق نمیشوید.
به شم خود اعتماد کنید
امرسون میگوید «به خودتان اعتماد کنید؛ هر قلبی به آن ریسمان آهنین الهی متصل است»
به قولتان پایبند باشید
همیشه به قولی که میدهید پایبند باشید؛ بهندرت قول دهید اما وقتی به انجام کاری متعهد شدید آن را به هر قیمتی انجام دهید. وفای به عهد باعث میشود در درون احساس قدرت کنید.
خوشقول باشید
دو نوع قول وجود دارد: قولهایی که به دیگران میدهید و قولهایی که به خودتان میدهید. همانقدر که وفای به عهد با دیگران برای شهرت مهم است، عمل به قولهایی که به خودتان هم میدهید بسیار اهمیت دارد.
فصل 5: نگرش مثبت داشته باشید
نگرش بیش از استعداد عامل رشد است. هرچه مثبتتر و سازندهتر باشید، بیشتر موردعلاقه و احترام اطرافیان قرار میگیرید. دستمزد بیشتری میگیرید و سریعتر ارتقا مییابید. افراد بیشتری دوستتان دارند، از شما حمایت میکنند، میخواهند کنارتان باشند و با شما همکاری کنند.
هرچه مثبتتر باشید، اثرگذاری و تسلط بیشتری بر دیگران دارید؛ مانند گلهایی که در آفتاب میشکفند، مردم هم پذیرای افراد خوشبرخورد و گرم هستند.
خوشبینی را بیاموزید
85 درصد موفقیت به نگرش بستگی دارد. بر اساس نظر مارتین سلیگمَن از دانشگاه پنسیلوانیا، مهمترین ویژگی مؤثر در موفقیت و شادی، خوشبینی است. خوشبینی از آن ویژگیهایی است نهتنها قابلاندازهگیری است بلکه آموختنی است.
به خواستههای خود فکر کنید
خوشبینها به خواستههای خود و روش دستیابی به آنها فکر میکنند. هر گامی که بهسوی هدف مهم خود برمیدارید باعث میشود خود را مثبتتر، قدرتمندتر و خوشبینتر احساس کنید.
برای متوقف کردن افکار منفی به هدفتان فکر کنید تا وقتی این عادت، خودکار و آسان شود.
مدام ذهنتان را تغذیه کنید
مدام ذهن خود را با ایدهها و اطلاعات مثبت تغذیه کنید. کتابها و مقالات مثبت بخوانید؛ اطلاعاتی که به شما کمک کند تا زندگی و کارتان را بهبود ببخشید.
نگرشتان را کنترل کنید
هرچه نگرش مثبتتری نسبت به خود داشته باشید، نگرش مثبتتری هم نسبت به دیگران دارید. این دو رابطه مستقیمی باهم دارند.
به دیگران نیاز دارید
وقتی رفتار مثبتی با دیگران دارید، به دنبال خوبیها هستید، آنها با شما صمیمی میشوند و مشتاقانه از شما تأثیر میپذیرند. دوست دارند به شما کمک کنند، با شما کار کنند و یاریگرتان در دستیابی به اهداف باشند.
فصل 6: ارتباط مثبت برقرار کنید و انتظار بهترین را داشته باشید
نحوه برقراری ارتباط تا حد زیادی تعیینکننده کیفیت زندگی است. در مطالعهای از مدیران ارشد خواستند مهمترین مهارتها در رهبری و کسبوکار را نام ببرند. 86 درصد آنها «توانایی برقراری ارتباط» را مهارتی کلیدی و مهمتر از سایر مهارتها ذکر کردند.
توانایی برقراری ارتباط، نهتنها ایجاد رابطه با دیگران بلکه روش تعامل با خود و گفتگوهای درونی مثبت را هم در برمیگیرد.
روش تفسیر شما
95 درصد احساسات به گفتگوی درونی یا «روش تفسیر» شما بستگی دارد. وقتی مطالب را به شکلی مثبت برای خود و دیگران توضیح میدهید، آرام و شفاف هستید و کنترل شرایط را در دست دارید.
واژگان را با دقت انتخاب کنید؛ مثلاً بهجای استفاده از کلمه «مشکل» که بار منفی دارد از واژه «شرایط» استفاده کنید که خنثی است. حتی از واژه «چالش» استفاده کنید ولی بهترین کلمه «فرصت» است.
در خصوص این موضوع کتاب جداگانهای نوشتم که توصیه میکنم حتماً آن را مطالعه کنید نام این کتاب موفقیت با انرژی مثبت است.
گفتگوی درونی مثبت
هرگز درمورد خود چیزی نگویید که دوست ندارید واقعی باشد. حتی اگر مشکلی دارید لازم نیست نگرانیها و مشکلاتتان را با صدای بلند به اطلاع دیگران برسانید.
ذهن ناخودآگاهتان را برنامهریزی کنید
وقتی سخنان مثبت به خود میگویید، ذهن ناخودآگاهتان فوراً آنها را بهعنوان فرمان میپذیرد و سپس از طریق احساسات آن را عینیت میبخشد. با خودتان و دیگران طوری صحبت کنید که واقعا دوست دارید باشید، نه آنطور که فعلاً هستید.
انتظارات مثبت
یکی از نیرومندترین ابزارهای انگیزشی، داشتن انتظار مثبت از خود و دیگران است. به همین دلیل باید در افراد و موقعیتها به دنبال خوبی باشید. انتظارات شما چه آشکار و چه پنهان اثر بزرگی بر دیگران دارد.
فصل 7: عملگرا باشید
یکی از بزرگترین رازهای موفقیت در کسبوکار «انجام کار» است. درنهایت، چیزی که مورد قضاوت قرار میگیرد توانایی شما در دستیابی به نتایجی است که مردم میخواهند، نیاز دارند، برایش ارزش قائلاند و حاضرند پول بدهند.
افرادی که به دستمزدها و مقامهای بالا میرسند، به عملگرایی معروف هستند و به نتایجی دست مییابند که از دسترس افراد معمولی خارج است.
بر نتایج تمرکز کنید
کلید انجام کار «شروع کردن و ادامه دادن» است. توانایی شروع و اتمام سریع کار دومین عاملی است اکثر مدیران آن را بعد از توانایی تعیین اولویت ذکر کردهاند.
فوراً از فرصتها استفاده کنید
تعصب به انجام کار و احساس فوریت از مهمترین ویژگیها برای پیشرفت است. انجام عالی کار اما آهسته باعث بازماندن ما از پیشرفت میشود.
عمل محوری
افراد موفق تفکر خاصی دارند که آنها را از عامه مردم جدا میکند. عمل محوری یکی از این تفکرهای خاص است. اگر انجام کار کلید موفقیت و شروع کار کلید انجام آن باشد، «باید چهکاری را شروع کرد»
نخست مهمترین کار را انجام دهید
مهمترین کاری که بیشترین نتیجه را برای محقق کردن اهداف شما دارد را باید شروع کنید. وقتی به آغاز، انجام و به اتمام مهمترین کار تعصب و حس فوریت داشته باشید، بهطور خودکار در مسیر سریع موفقیت گام مینهید.
فصل 8: مهمترین مشتریانتان را خشنود کنید
ما اینجا هستیم تا به نوعی به دیگران خدمت کنیم. این اصل در کار و زندگی شخصی و خانوادگی صادق است. در کسبوکار، پاداش همیشه نسبت مستقیم با خدمتی دارد که به دیگران ارائه میدهید. اگر میخواهید پاداش مالی و جایگاهتان ارتقا یابد، بر ارتقای ارزش خدمات تمرکز کنید.
مشتریانتان را مشخص کنید
مشتریانتان چه کسانی هستند؟ مشتریان افرادی هستند که برای پیشرفت به آنها وابستهاید و آنها نیز به خاطر نیازها و خواستههایشان به شما وابستهاند. سه مشتری اصلی وجود دارد: رئیس، کارمندان و خریداران محصولات و خدمات.
رئیس
بخش زیادی از موفقیت و شادی در کار به خشنود کردن رئیس و احساس مثبت او نسبت به شما بستگی دارد. تا زمانی که او را خوشحال کنید نیازی به سیاست و بدگویی دیگران ندارید.
کارمندان و همکاران
کارمندان و همکاران دومین گروه مشتریان است؛ همان افرادی که به آنها وابستهاید و آنها هم به شما وابستهاند. در اغلب کسبوکارها به دیدی غیر از مشتری به این قشر میشود.
خریدار
سومین مشتری کسی است که محصولات و خدمات شرکت را میخرد.
مهمترین مشتریان شما چه افرادی هستند؟ چه چیزی را ارزش میداند؟
فصل 9: سختکوش باشید
85 درصد میلیونرهای خودساخته «سختکوشی» را کلید موفقیت میدانند. آنها میگویند: در مدرسه نمرات عالی نمیگرفتم خانواده ثروتمندی نداشتم؛ اما یک ویژگی خاص داشتم. «سختکوشتر از دیگران بودم».
ویژگی مشترک
سختکوشی ویژگی مشترک میلیونرها، میلیاردرها و افراد موفق خودساخته در هر حوزهای است. مطمئناً هیچچیز سریعتر از «شهرت به سختکوشی» باعث جلبتوجه دیگران نمیشود.
برای کسب این شهرت باید کمی زودتر از خواب برخیزید، کمی سختتر کار کنید و کمی بیشتر در شرکت بمانید. افراد موفق همیشه بیش ازآنچه از آنها خواستهشده را انجام میدهند. آنها طولانیتر از دیگران کار میکنند.
فقط کاری که از آنها خواستهشده را انجام نمیدهند؛ بلکه کمی بیشتر انجام میدهند. همان کمی بیشتر عامل همه تفاوتها است.
همه مساوی نیستند
در جامعه بحثوجدلهای سیاسی زیادی درباره «عدمتساوی» وجود دارد. چرا بعضی از افراد بسیار بیشتر از سایرین درآمد دارند؟ با اینکه پاسخ برای مردم خوشایند نیست ولی واقعیت این است که این افراد بیشتر از سایرین کار میکنند.
به متوسط ساعات کاری این افراد نگاه کنید متوجه خواهید شد؛ این افراد بهطور متوسط 60 ساعت در هفته کار میکنند و مابقی فقط هفتهای 40 ساعت آنهم نه با تمام توان فقط برای رفع تکلیف.
در کل ساعات کاری کارکنید
بر اساس تحقیقات رابرت هاف و همکاران بیش از 50 درصد از زمان کاری به خاطر گفتگوی بیهوده با همکاران، اینترنت و سر زدن به شبکههای اجتماعی هدر میرود.
کارمند معمولی در آخرین لحظه سرکار حاضر میشود، زمان استراحت و ناهارش بیشتر طول میکشد، به کارهای شخصی میپردازد و سریعتر محل کار را ترک میکند.
این موضوع در افراد موفق برعکس است، زودتر سرکار حاضر میشوند، کارشان را برنامهریزی میکنند و برنامه را اجرا میکنند و تقریباً همه ساعت کاری خود را بهصورت مفید کار میکنند.
فصل 10: خود را وقف یادگیری مداوم کنید
همه میخواهند درآمد بیشتری داشته باشند و سریعتر ترفیع بگیرند؛ اما امیدوارند این موضوع یکشبه اتفاق بیفتد. حقیقت این است که با دانش و مهارت فعلی، در حال حاضر بیشترین درآمد ممکن را دارید.
امروز در بالاترین نقطه ممکن هستید
با دانش فعلی تا حد ممکن پیش رفتهاید. اگر میخواهید در آینده درآمد بیشتری داشته باشید، دانش و مهارتهای جدیدی کسب کنید تا بتوانید به نتایج بیشتر و بهتری دستیابید که خواسته و نیاز دیگران است و در ازای آن پول میپردازند.
بازهم قانون 20/80
گری بِکر، اقتصاددان و برنده جایزه نوبل مطالعهای پیرامون نابرابری درآمد انجام داد. نتایج نشان داد که جمعیت به 20 درصد برتر و 80 درصد پایین تقسیم میشوند. او در این تحقیق متوجه شد که افراد 80 درصد فقط سالیانه 3 درصد رشد درآمد دارند.
پردرآمدها
بکر متوجه شد قشر 20 درصد حدود 11 درصد افزایش درآمد دارند. دلیلش ساده بود؛ آنها همیشه در حال یادگیری بودند. همه کتابهای کسبوکار و بهبود فردی را خوانده بودند. برای ارتقای مهارتهایشان در همه همایشها و کارگاهها شرکت میکردند.
فرمول سهبخشی
تبدیلشدن به یک دانشجوی همیشگی سه روش دارد
هر روز مطالعه کنید
تصمیم بگیرید روزانه حداقل یک ساعت مطالعه مرتبط با کار داشته باشید. با این روش به طور متوسط هفتهای یک کتاب میخوانید که در سال حدود 50 کتاب تخصصی خواندهاید و این یعنی معادل مدرک دکترا!
گوش دهید و یاد بگیرید
در هر فرصتی به برنامههای آموزشی صوتی گوش دهید، شما میتوانید از وقتهایی که در جاهای مختلف منتظر هستید با گوش دادن به کتابهای صوتی از وقت خود بهترین استفاده را ببرید.
به مدرسه بازگردید
در سمینارهای آموزشی شرکت کنید، اگرمگر لازم است هزینه آموزش اضافه بپردازید. در مدیریت زمان و روابط شخصی مهارت کسب کنید.
فصل 11: سخنران شایستهای شوید
بهبود توان سخنرانی موفقیت شغلی را پنج تا ده سال جلو میاندازد. توانایی سخنرانی در جمع کمک زیادی به اعتمادبهنفس، وقار، شجاعت و اطمینان خاطر میکند. یادگیری روش سخنرانی یکی از سرمایهگذاریهای سودمند در تمام زندگی است. اگر بخواهید میتوانید آن را بیاموزید.
افرادی که میتوانند مقابل مخاطبان صحبت کنند داناتر، باهوشتر، شایستهتر و اثرگذارتر از دیگران به نظر میآیند. وقتی میایستید و مقتدرانه حرف میزنید، به نظر میرسد آگاهتر و ماهرتر هستید و بیش از دیگران میتوانید مخاطبان را متقاعد کنید.
بر ترس غلبه کنید
حتی فکر کردن درباره سخنرانی میتواند حال بسیاری را بد کند، ضربان قلبشان را بالا ببرد و لرزه بر اندامشان بیندازد. همه ما اولین سخنرانی را درست پس از تولد، کاملاً برهنه و در اتاقی پر از افراد غریبه انجام دادهایم.
ترس از سخنرانی در جمع ترسی آموختهشده است هیچکس با آن به دنیا نمیآید. این باور محدودکننده توسط اطرافیانمان به ما القاشده، پس میتوانید آن را باور صحیح جایگزین کرد.
سخنرانی مهارتی آموختنی است
سخنرانی یک مهارت محسوب میشود؛ یعنی میتوانید با تمرین و تکرار آن را بیاموزید. با تمرین سخنرانی مقابل گروههای کوچک، کمکم ترس ناپدید میشود.
شروع کنید
در یک انجمن محلی سخنرانان عضو شوید و در جلسات هفتگی آن شرکت کنید. این انجمنها از روشی استفاده میکنند که روانشناسان آن را «حساسیتزدایی» مینامند. پس در هر جلسه یک سخنرانی تمرینی خواهید داشت.
بهتر و بهتر شوید
بین تعداد سخنرانی مقابل جمع و توان فرد در جذب مخاطبین ارتباط مستقیمی وجود دارد.
یک مزیت دیگر
وقتی تصمیم میگیرید بر ترس از سخنرانی در جمع غلبه کنید و سپس این کار را میکنید، به این نتیجه میرسید که میتوان با هر ترس دیگر مواجه شد و بر آن غلبه کرد. اینیکی از رهاییبخشترین تجربههاست.
فصل 12: با افراد مناسب معاشرت باشید
انتخاب افرادی که روزانه با آنها در تعامل هستید، بهاندازه عوامل دیگر تعیینکننده موفقیت یا شکست است.
با عقابها پرواز کنید
با دور شدن از افراد منفی و تعامل با افراد مثبت تفکر، احساسات و رفتارتان عوض میشود و ناخودآگاه از خود میپرسید «افراد شبیه من، گروه مرجع جدید، در چنین شرایطی چه میکنند؟»
مفهوم گروه نوابغ
میانگین درآمد سالانه شما میانگین درآمد 5 نفری است که بیشترین تعامل را با آنها دارید.
ناپلئون هیل در شاهکار خود بیندیشید و ثروتمند شوید به 17 ویژگی ثروتمندترین میلیونرهای خودساخته آمریکا اشاره کرد. او بعدها «مفهوم گروه نوابغ» را مهمترین ویژگی خواند و مشاهده کرد که روند پیشرفت و ارتقای مدیران برتر زمانی آغاز شد که به تعامل منظم با سایر افراد برتر پرداختند.
همه موفقتر میشوند
یکی از موفقترین جلسات نوابغی که دیدم توسط یک متخصص پوست برگزار میشد. او گروهی از افراد که متعهد به پیشرفت شخصی و کاری بودند را هفتهای یکبار در دفتر خود جمع میکرد.
قبل از اتمام جلسه در مورد کتابی که باید تا هفته آینده بخوانند توافق میشد. در جلسه بعدی یک نفر مسئول ارائه خلاصه کتاب بود. سپس سایرین ایدهها و نظرات و تجربیات خود را از کتاب و مطالب آن بیان میکردند.
گسترش جلسات نوابغ
بهتدریج تعداد اعضا گروه به 16 نفر رسید که هر یک در حوزهای متفاوت فعال بودند. افراد این گروه دو تا سه برابر شد و همگی موفقیتهای جدید خود را مدیون جلسات نوابغ میدانستند.
گزینش کنید
پیرامون خود را از افراد مثبت و هدفمندی پرکنید که بلندپرواز هستند. وقت خود را با افرادی که برایتان مفید نیستند نگذرانید.
فصل 13: همیشه شبکهسازی کنید
یکی از بهترین راههای ارتقای زندگی و کار، شبکهسازی مداوم با افراد حوزه کاری است. قانون مهمی برای موفقیت وجود دارد. موفقیت نسبت مستقیم با تعداد افرادی دارد که میشناسید و آنها نیز شناخت مثبتی از شما دارند. بهبیاندیگر «نه دانش، بلکه افرادی که میشناسید آیندهتان را رقم میزنند».
جستجوی خلاقانه شغل
گاهی فقط آشنایی با یک نفر در زمان و مکان مناسب میتواند شما را ازنظر جایگاه و درآمد 5 سال جلو بیندازد؛ ولی نمیدانید آن شخص کیست. به همین دلیل باید با افراد بیشتر و بیشتری ملاقات کنید؛ و چطور این کار را میکنید؟ با شبکهسازی!
ماهیگیری در مکان ماهیها
کجا و چطور شبکهسازی کنید؟ ساده است. به مکانهایی بروید که مهمترین افراد، یعنی آنهایی که میتوانند بیشترین کمک را به شما بکنند و شما هم میتوانید برایشان مفید باشید را پیدا کنید.
در انجمنهای کسبوکاری عضو شوید و یا عضو اتاق بازرگانی شهر خود شوید. همه این گروهها پر از افرادی است که آشنایی با آنها برای پیشرفت شما لازم است.
سود برسانید
بهترین شبکهسازان استراتژی سادهای دارند که همواره از آن استفاده میکنند. وقتی افراد جدیدی را ملاقات میکنید، فقط بر یک موضوع تمرکز کنید:
ببینید چهکاری میتوان برایشان انجام دهید که کسبوکارشان کمک کند. خود را فراموش کنید. بهجای دریافتکننده، «ارائهدهنده» باشید.
سؤالات باز بپرسید. یکی از بهترین سؤالاتی که میتوانید بپرسید این است:
برای معرفی خریدار جدید به شما باید چه مطالبی درباره خدمت یا محصول شما بدانم؟ بهترین خریداران محصولات شما چه کسانی هستند؟
عضو شوید
همه ذر اتحادیههای صنفی خود عضو هستند و در جلسات هم شرکت میکنند ولی بهمحض اتمام آنجا را ترک میکنند؛ اما این روش خوب نیست.
در اتحادیه خود را فعال نشان دهید و کارهای داوطلبانه برای ارتقای اتحادیه انجام دهید تا به صورتی غیر تهدیدآمیز خود را به افراد معرفی کنید.
هر روز هزاران کار مهم به افرادی سپرده میشود که معرف آنها اتحادیههای صنفی هر شغل است، فرصتهایی که بهراحتی شما را متحول خواهد کرد و این فقط در صورت فعال بودن در اتحادیه نصیب شما خواهد شد.
سرمایهگذاری مناسب زمان
افراد معمولی، هرشب به خانه برمیگردند و مشغول تماشای تلویزیون میشوند، اما افراد برتر که آینده درخشانی دارند، تقریباً هفتهای دو شب مشغول شبکهسازی هستند.
فصل 14: دانش قدرت است
در حوزه کارتان کارشناس شوید. داناترین فرد شرکت در آن حوزه باشید. بهعنوان بهترین فرد آن کسبوکار مشهور شوید.
ما در عصر اطلاعات زندگی میکنیم و شما با دانش سروکار دارید. کیفیت و کمیت دانش شما و کسب نتایج مطلوب برای شرکت و دیگران، بیش از هر عاملی در ارزش، درآمد و مشتریان احتمالیتان در آینده، تعیینکننده است.
قدرت تخصص در هر سازمانی وجود دارد و متعلق به افرادی است که دانش کاملی درباره کسبوکارشان دارند. برای رسیدن به این قدرت کتاب بخوانید، در کلاسها شرکت کنید و همه جنبههای کسبوکارتان را بیاموزید.
بهبود کیفیت = موفقیت
سودآورترین شرکتها باکیفیتترین خدمات را به مشتریان خاص خود ارائه میکنند.
اصل بهبود کیفیت در مورد شما هم صدق میکند. بهترین سرمایهگذاری برای وقت و پول سرمایهگذاری روی خودتان است؛ یعنی باید دانش، مهارت و کیفیت کارتان را ارتقا دهید.
هیچچیز بهاندازه معروف شدن فرد در حوزه کاری، ضامن نتیجه بهتر و موفقیت بزرگتر نیست.
تعیین استراتژی بلندمدت
گری هامِل در کتاب رقابت برای آینده به استراتژی شرکتهای موفق اشاره میکند: این شرکتها پنج سال آینده را پیشبینی میکنند، قابلیتهای اصلی موردنیاز را مشخص میکنند و فرایند ایجاد آن را از همین امروز آغاز میکنند.
بررسی پردرآمدترین افراد
کسبوکار خود را بررسی کنید و پردرآمدترین افراد این حوزه را مشخص کنید. آنها که هستند و چه مهارت و دانشی ویژهای دارند که باعث برتریشان میشود؟
تعیین مهارتهای کلیدی موردنیاز
باید چه مهارت ویژهای در خود پرورش دهید که یکی از ارزشمندترین افراد کسبوکارتان شوید؟
بیسروصدا متخصص شوید. تصمیم بگیرید جزو 5 درصد افراد برتر حوزه کاریتان باشید. دانش قدرت میآورد. در حقیقت، تنها دانش کاربردی قدرت میآورد.
فصل 15: برای موفقیت لباس بپوشید
مردم شما را بر اساس ظاهرتان قضاوت میکنند. 95 درصد تأثیر اولیه بر دیگران به نوع لباس و آراستگیتان بستگی دارد، زیرا لباس و مدل مو 95 درصد چیزی است که دیگران از شما میبینند.
برای موفقیت لباس بپوشید. افراد برتر سازمان را الگو قرار دهید. مردمدوست ندارند با افرادی با ظاهر متفاوت کار کنند و آنها را ترفیع نمیدهند. از بهترین الگوها و افراد برتر سازمان و صنعت خود تقلید کنید. اگر روش خاصی در لباس پوشیدن دارند، همان روش را بهکارگیرید.
بعضی افراد میگویند «دیگران نباید مرا از روی ظاهرم قضاوت کنند»؛ اما حقیقت این است که شما دیگران را بر اساس ظاهرشان قضاوت میکنید، پس چرا آنها نباید چنین کنند؟
زندگیام چگونه تغییر کرد
یک روز اتفاقی افتاد که زندگیام را تغیر داد. یکی از فروشندگان برتر شرکت مرا کنار کشید و پرسید آیا دوست دارم چند نکته کوچک در مورد لباس پوشیدنم بدانم.
توضیحاتی درباره دکمه سردست، یقه پیراهن، یقه تیشرت و سایز داد و به اهمیت هماهنگی رنگهای مختلف و پوشیدن کفشهای گران واکسخورده اشاره کرد.
کمد لباسهای جدید
چند روز بعد مرا بیرون برد و کمک کرد که لباسهای جدید و بسیار گرانی بخرم. نخستین روزی که با لباسهای جدید نزد مشتریان احتمالی رفتم، واکنششان فوقالعاده بود. با من با احترام زیادی برخورد کردند و با دقت به حرفهایم گوش دادند.
مهمتر از آن اینکه، بیشتر و بیشتر خرید کردند. بهزودی درآمدم از تمام دوران زندگی بیشتر شد.
لباسهای کاری مناسب درها را میگشاید
یک شخص خوشلباس در محل کار با هوشتر و قابلاعتمادتر به نظر میآید و مردم بیشتر به قضاوتهایش اعتماد میکنند.
دیگران در 4 ثانیه اول ملاقات دربارهتان نظر میدهند و در 30 ثانیه بعد نظر اولیهشان را نهایی میکنند. پسازآن به دنبال شواهدی برای تایید نظرشان درباره شما هستند.
مانند یک قهرمان به نظر برسید
هر صبح خود را در آینه نگاه کنید و بپرسید «آیا مانند بهترین افراد کسبوکار به نظر میرسم؟» اگر پاسخ منفی بود؛ نگران نباشید چون این اثرگذاری کاملاً تحت کنترل است. هر صبح هر بخش از لباس و ظاهرتان را خودتان انتخاب میکنید.
فصل 16: به برتری متعهد باشید
در کارتان بهترین باشید. عملکرد عالی اساس پیشرفت سریع در هر شغلی است. در انجام هر کاری متعهد به برتری باشید. معیارهایی عالی برای خود تعیین کنید و تحت هیچ شرایطی از آنها کوتاه نیایید.
امروزه دو جنگ در دنیای کار در جریان است. جنگ عملکرد در مقابل جنگ سیاست. اولی را انتخاب کنید و در آن پیروز شوید.
از سیاستبازی اجتناب کنید
آنهایی که بر عملکرد، انجام کار درست و بهتر شدن در کار تمرکز میکنند، در نهایت پیروز میدان هستند. روابط، سیاست، پول، تحصیلات و تجربه اهمیت چندانی در ارزیابی عملکرد و ارتقای سریع ندارند.
سه عامل مهم
برای تهیه یک الگوی کاری شخصی که شمارا به جایگاه برتر برساند باید سه عامل را در نظر بگیرید. چه چیزی، چه کسی و چگونه.
ارزش خود را بشناسید
کدام کار باعث میشود ارزش بیمانندی پیدا کنید و به عضو ضروری برای شرکت تبدیل شوید؟ کسی میخواهد شما را استخدام کند و حقوق مطلوب بپردازد، این کار را بر اساس ارزش شما انجام میدهد. چه ارزشی برای کسبوکارتان دارید؟
روی مشتری تمرکز کنید
شما سه نوع مشتری دارید، مشتری اول رئیستان، مشتری دوم همکارانتان و سومین مشتری خریداران محصولات و خدماتتان هستند. شما باید همه نیازهای این سه مشتری را بهخوبی تأمین کنید تا در کارتان موفق شوید.
ارائه نتایج
تمرکز دقیق بر مهمترین نتیجه در هر بازه زمانی و دستیابی سریع و عالی به آن، شما را به برترین جایگاه درکارتان میرساند.
توجهات را جلب کنید
عملکرد عالی همیشه سریعترین راه جلبتوجه روسا است. عملکرد مهمترین اصل است. محققان دریافتهاند دانشگاهی که از آن فارغالتحصیل شدهاید و نمراتی که گرفتهاید اصلاً اهمیتی ندارد و بعد از دو سال هیچکس به آنها توجه نمیکند.
فصل 17: برنامهریزی استراتژیک
مهارت در برنامهریزی استراتژیک کلید موفقیت در کسبوکار و زندگی شخصی است. در حقیقت، توان تفکر استراتژیک و بازی در صفحه شطرنج زندگی برای موفقیت حیاتی است.
یک برنامهریز استراتژیک خوب باشید. برای ماهها و سالهای آینده برنامهریزی کنید. به جایگاه مطلوب خود در درازمدت فکر کنید و از همین امروز در این راستا گام بردارید.
فرایند برنامهریزی استراتژیک
از یک فرایند برنامهریزی استراتژیک هفتقسمتی و ساده در زندگی و کار استفاده کنید.
- رؤیا: تصور کنید برای تبدیلشدن به فرد مطلوب هیچ محدودیتی ندارید. جایگاه شغلی عالیتان چگونه است؟ و چه تفاوتی با امروز دارد؟
- ارزشها: مهمترین ارزشهای شما در زندگی کدماند؟ و ترتیب اهمیتشان چیست؟
- مأموریت: یعنی کاری که مایلید برای ایجاد تغییر مثبت در زندگی و کار دیگران انجام دهید.
- دلیل: چرای بزرگ زندگی شما چیست؟ این دلیل از خواب برخاستن شماست.
- اهداف: اهداف شما کدماند؟ اینها اهداف مکتوب، قابل ارزیابی و زمانداری هستند که میخواهید با توجه به ارزشها، رؤیا، مأموریت و دلیل خود به آنها دستیابید.
- اولویتها: مهمترین کارهایی هستند که هر روز انجام میدهید. کلید عملکرد عالی، تعیین اولویت یعنی مشخص کردن ارزشمندترین نوع استفاده از وقت برای رسیدن به اهداف.
- اقدامات: کارهایی هستند که برای رسیدن به برترین اولویتها انجام میدهید. کارهای خاصی که برای رسیدن به برترین اولویتها و اهداف باید فوراً انجام شوند را مشخص کنید.
روی کاغذ فکر کنید
همه مردان و زنان موفق برنامهریز هستند و همواره کارهایشان را با دقت مینویسند. تفکر روی کاغذ یک اصل مهم موفقیت است.
به اهداف کلی فکر کنید و عواقب برنامهها و اقدامات را در نظر بگیرید. پیشبینی عواقب درازمدت اقدامات فعلی، نشانه هوش بالا است.
مدام این سؤالات را بپرسید:
میخواهم چه کنم؟
میخواهم آن را چگونه انجام دهم؟
آیا راه بهتری وجود دارد؟
در برنامهریزی استراتژیک همیشه احتمال دهید که در مسیر اشتباه حرکت میکنید و اینکه شاید اشتباه میکنید و شاید روش بهتری برای دستیابی به نتیجه یا هدفی خاص وجود دارد.
وقتی برنامهریزی را تدوین کردید، اولویتها را مشخص کنید، روی کارهای ارزشمندتر تمرکز کنید و سپس استعدادها و مهارتهای منحصربهفرد خود را در جاهایی که باعث تحول بزرگ میشوند بهکارگیرید.
فصل 18: مسئول نتایج باشید
یکی از ویژگیهای افراد با عملکرد عالی این است که 100 درصد مسئولیت کارشان را بر عهده میگیرند. این موضوع بسیار مهم است. معنیاش این است: «بهانهگیری و سرزنش ممنوع».
شکایت و توجیه کردن را کنار بگذارید. اگر کارها خوب پیش نرود، مسئولیت شرایط را بپذیرید و برای تغییر یا بهبود آن اقدام کنید. پذیرش مسئولیت فردی نشانه رهبر بودن است، نقطه عطفی در زندگی و کار فرد بهحساب میآید و مرز بین کودکی و بلوغ است.
حس مالکیت
هیچچیز بیشتر از کارمندانی که به شرکت بسیار اهمیت میدهند و حس مالکانه نسبت به کارهایشان دارند، باعث خوشحالی مدیر یا کارفرما نمیشود.
این افراد بهجای استفاده از «شما» کلمه «ما» را به کار میبرند، ساعات بیشتری کار میکنند و بیشتر از دیگران مسئولیت نتایج شرکت را به عهده میگیرند.
هیچکس کامل نیست
اطرافیان اغلب اشتباه شما را میفهمند. وقتی شجاعت اعتراف به آن را داشته باشید، شما را تحسین میکنند و احترام بیشتری برای شما قائل هستند.
کافی است وقتی اشتباهی کردید، بگویید «تقصیر من بود»، سپس از آن درس بگیرید. همه انسانها اشتباه میکنند؛ اما همیشه مسئولیت اشتباه را بپذیرید و راهحلی برای آن بیابید.
احساس قدرت و هدفمندی
از طرف دیگر وقتی مسئولیت کار را به عهده بگیرید، قدرتمند و هدفمند خواهید بود. راز کار در گفتن این کلمات جادویی است «منمن مسئول هستم!»
فصل 19: اهل کار تیمی باشید
یکی از مهمترین عوامل پیشرفت در سازمان توانایی کار با دیگران است. برای قرار گرفتن در رده مدیران، به این ویژگی کلیدی نیاز دارید. مدیر باید توانایی سازماندهی، کار با دیگران و هماهنگ کردن تیمی متشکل از افرادی با مهارتها و تواناییهای گوناگون را داشته باشد.
تقریباً هر اقدامی در دنیای کار، با مشارکت دو یا چند نفر انجام میشود که نقشها و وظایفشان باهم همپوشانی دارد؛ بنابراین، میتوان گفت یکی از بزرگترین موانع پیشرفت، ضعف در کار تیمی است.
پنج کلید
ایجاد تیمهایی با عملکرد عالی نیازمند پنج عامل کلیدی است.
- اهداف کلی و جزئی مشترک: تیمهای برتر معیارهای مشخصی برای ارزیابی اهداف و افراد تعیین میکنند.
- ارزشهای مشترک: دقت، مسئولیتپذیری، انجام کار بهموقع از مهمترین ارزشها در کار تیمی هستند.
- برنامههای کاری مشترک: نقش هر عضو در دستیابی به هدف کلی، زمان انجام کار و روش ارزیابی آن باید جزو برنامههای تیم باشد.
- یک رهبر: وظیفه رهبر باید مطمئن شود سایر اعضا، منابع لازم برای انجام صحیح و بهموقع کارها را دارند.
- بررسی و ارزیابی مدام: برگزاری جلسات منظم برای بررسی میزان موفقیت در رسیدن به اهداف، رضایت خریداران از محصولات و خدمات و همکاری بین اعضا.
به دنبال فرصت کمک باشید
بهجای اینکه به دنبال گرفتن باشید، به بخشش فکر کنید. یاریرسان باشید، خود را موظف به ارائه کمک ارزشمند به تیم بدانید و حامی دیگران باشید.
اعتبار موفقیتها را به دیگران بدهید. هرچه به دیگران اعتبار دهید، در انتها اعتبار بیشتری نصیب خودتان میشود. رهبر همیشه مسئولیت مشکلات را بر عهده میگیرد، اما اعتبار پیشرفتها را به سایر اعضا میدهد.
فصل 20: خلاقیتتان را پرورش دهید
گوشه امن یکی از بزرگترین دشمنان موفقیت است. جالب اینکه اغلب مردم با انجام کار به یک روش خاص راضی هستند و از تغییر، هرچقدر مفید یا مثبت، اجتناب میکنند.
نوآوری حیاتی است
ارتباط مستقیمی بین تعداد ایدهها و میزان موفقیت وجود دارد. امروزه همه کسبوکارها بر اساس جریانی از ایدهها، محصولات خدمات، روندها و رویکردهای جدید ظهور یا افول میکنند.
بهتر، ارزانتر، سریعتر
همیشه به دنبال راههایی برای دستیابی بهتر، سریعتر یا ارزانتر به اهداف باشید و از ایدههای جدید استقبال کنید. سودآوری، هدف همه کسبوکارهاست. تنها راه کسب سود افزایش فروش و کاهش هزینههاست. بهترین روش انجام همزمان این دو کار است.
هر ایدهای که برای افزایش درآمد یا کاهش هزینه به ذهنتان برسد باعث پیشرفت سریعتان خواهد شد. وقتی ایده خوبی به ذهنتان آمد نخست آن را بررسی کنید. قبل از درگیر شدن در کار از همه جوانب مطمئن شوید. سپس آن را روی کاغذ بیاورید. طرح پیشنهادی تهیه کنید و آن را به کسی که مجری آن است ارائه کنید.
انتظار واکنش منفی داشته باشید
اغلب افراد بااینکه میدانند به ایدههای جدیدتر و بهتر نیاز دارند، با هر ایده جدیدی مخالفت میکنند. سعی نکنید ایده را تحمیل کنید و در آن لحظه نگران پذیرش دیگران نباشید.
فقط به دنبال شنیدن نظرات دیگران باشید. این سؤال جادویی را بپرسید: «نظر شما چیست؟»
صبور باشید
وقتی ایده جدیدی را مطرح میکنید، از طرف مقابل نخواهید فوراً تصمیم بگیرد. در عوض بخواهید که نگاهی به آن بیندازد و دربارهاش فکر کند.
«زمانی را به هضم ذهنی موضوع اختصاص دهید» این جمله دلیل موفقیت در ایجاد و هدایت کسبوکارهای بزرگ است. حداقل 72 ساعت به افراد وقت دهید تا دربارهاش فکر کنند، اجازه دهید ایده را هضم کنند.
پیشنهاد پروژه آزمایشی
اگر با تردید و مقاومت روبرو شدید پیشنهاد «پروژه آزمایشی» دهید که ریسک کار کاهش یابد. معمولاً این پیشنهاد مقاومتها را کاهش میدهد.
اغلب ایدههای جدید کار نمیکنند
متخصصان برای موفقیت در تبلیغات به سه کلید اشاره میکنند: آزمون، آزمون، آزمون. ایدههای جدید هم نیاز به آزمون دارند.
اغلب ایدههای جدید برای بار نخست و یا چند بار اول درستکار نمیکنند؛ اما با آزمون و گرفتن بازخورد در ادامه به ایدهای جدیدتری خواهید رسید که کاملکننده ایده قبلی هستند.
به حرکت ادامه دهید
بدون توجه به واکنش افراد ایدههای جدید را پیش ببرید. حتی اگر سرکوب شدید، بدانید ارتباط مستقیمی بین موفقیت و تعداد ایدههای خوب شما وجود دارد. ایدههای مانند بنزین سوپر در باک موفقیت هستند.
فصل 21: جذب ثروت
یکی از دروس دبیرستان که در آن بسیار ضعیف بودم درس احتمالات بود که مجبور شدم چند برای آن سر کلاس بروم؛ اما این کلاس یکی از ارزشمندترین کلاسهای زندگیام شد.
درس ارزشمند
از تئوری احتمالات آموختم هر اتفاقی ممکن است و میتوان آن را با یکی از فرمولهای 300 سال گذشته با دقت محاسبه کرد. همچنین آموختم که کل دنیا بر پایه تئوری احتمالات است.
احتمال موفقیت
احتمال موفقیت بزرگ در کار هم وجود دارد. احتمال دارد در دوران کاری میلیونر یا میلیاردر شوید. وظیفه بزرگ شما این است که فرد مناسب در زمان مناسب باشید، احتمال قرار گرفتن در چنین موقعیتی را افزایش دهید و از موفقیت احتمالی لذت ببرید. این موضوع تا حد زیادی قابلکنترل است.
افزایش احتمالات
7 را ه برای افزایش احتمال استفاده از همه استعدادها و تبدیلشدن به فرد مطلوب وجود دارد.
- تصمیم بگیرید در حوزه خود برتر شوید: اگر تصمیم قطعی بگیرید و با تلاش مداوم از آن حمایت کنید، محدودیت زیادی ندارید.
- اهداف شفاف: اهداف مکتوبی داشته باشید، چکلیست و نقشه راهی تهیه کنید.
- بر یاریرسانی تمرکز کنید: بر خلق ارزش و درامد زایی برای کسبوکار تمرکز کنید.
- مسئولیت 100 درصد کارهایتان را بپذیرید: قدم بردارید، همه کارهای واگذارشده را سریع و با اطمینان انجام دهید.
- به دنبال فرصت درخشش باشید: وقتی فرصتی برای کمک و کار بیشتر پیش آمد، از آن برای نشان دادن تواناییها و اثبات صلاحیت خود برای درآمد بیشتر استفاده کنید.
- «مهارت محدودکننده» موفقیت را مشخص کنید: ضعف در مهارتهای مهم، موفقیتتان را محدود میکند. ضعف در مهارتهای کلیدی ترمز عملکرد است. همینالان تصمیم بگیرید در این مهارت استاد شوید.
- پیشاپیش تصمیم بگیرید هرگز تسلیم نشوید: روز و شب مقاومت کنید تا به موفقیتی برسید که واقعاً در توانتان است.
این قانون را به نفع خود به کار بگیرید
قانون احتمالات تئوری نیست، بلکه قانون است. برای همه در همه زمانها صادق است. هرچه کار بیشتری انجام دهید، احتمال بیشتری وجود دارد که کار مناسب در زمان مناسب انجام دهید. این موضوع هیچ ارتباطی بخت و اقبال ندارد. قانون است.
نتیجهگیری: سه کلید موفقیت
موفقیت اتفاقی نیست. کاملاً قابل پیشبینی است. بر اساس قانون علت و معلول است. موفقیت سه کلید دارد که در طول قرنها آموختهشده، فراموش گشته و دوباره کشفشدهاند. یادگیری آنها با تمرین و تکرار ممکن است.
قدرت انضباط شخصی
کلید نخست که اساس همه مطالب این کتاب است انضباط شخصی است که پیشپرداخت هزینه موفقیت است. باکمی تسریع کار و حفظ کیفیت، پاداش افزایش مییابد.
روشهای قطعی موفقیت
اگر احساس میکنید در تعیین هدف، مدیریت زمان، تفکر خلاق، تصمیمگیری، ارتباطات و سخنرانی ضعف دارید، از اساتید کمک بگیرید، کتاب بخوانید و به کلاسهای مرتبط بروید. همه عوامل لازم برای موفقیت را بیاموزید.
مسیر را بپرسید
مسیر دستیابی به موفقیت را بپرسید. اگر این سؤال را افراد بپرسید به شما خواهند گفت چه چیزی را کجا بیاموزید. همهجا به دنبال کتابهای اثربخش باشید. برنامههای آموزشی صوتی بخرید و هر روز گوش کنید. زمان درگذر است و مسابقه شروعشده است.
معمار سرنوشت خود هستید
حرف آخر اینکه روی شخصیت خود کار کنید، بر اساس قانون تجمیع تلاشهای شما برای بهبود شخصیتتان در زمان جمع میشود و یک زندگی استثنایی را برایتان رقم خواهد زد.
هیچکس یکشبه موفق نمیشود. موفقیت نتیجه صدها و هزاران تلاش و پیروزی کوچک است. همین امروز تصمیم بگیرید این ایدهها را بارها و بارها تمرین کنید تا به عادت و روش زندگیتان تبدیل شود. وقتی چنین کنید هیچ محدودیتی نخواهید داشت.